پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۰۴

بانك موزيك ايراني

دانلود رايگان اهنگهاي غمگين و شاد

دانلود اهنگ گل هياهو از فريدن اسرايي

۶۳۲ بازديد

آهاي خوشگل عاشق آهاي عمر دقايق
آهاي وصله به موهاي تو سنجاق شقايق

آهاي اي گل شب‌بو آهاي گل هياهو
آهاي طعنه زده چشم تو به چشماي آهو

دلم لاله عاشق آهاي بنفشه تر
نكن غنچه نشكفته قلبم رو تو پرپر

من كه دل به تو دادم چرا بردي ز يادم
بگو با من عاشق چرا برات زيادم

آهاي صداي گيتار آهاي قلب رو ديوار
اگه دست توي دستام نذاري خدانگهدار

خدانگهدار...
خدانگهدار...
خدانگهدار...
خدانگهدار...


دلت ياس پراحساسه آي مريم نازم
تا اون روزي كه نبضم بزنه ترانه‌سازم

برات ترانه‌سازم تو آهنگي و سازم
بيا برات ميخوام از اين صدا قفس بسازم

آهاي خوشگل عاشق آهاي عمر دقايق
آهاي وصله به موهاي تو سنجاق شقايق

آهاي اي گل شب‌بو آهاي گل هياهو
آهاي طعنه زده چشم تو به چشماي آهو

دلم لاله عاشق آهاي بنفشه تر
نكن غنچه نشكفته قلبم رو تو پرپر

من كه دل به تو دادم چرا بردي ز يادم
بگو با من عاشق چرا برات زيادم

آهاي صداي گيتار آهاي قلب رو ديوار
اگه دست توي دستام نذاري خدانگهدار

خدانگهدار...
خدانگهدار...
خدانگهدار...
خدانگهدار...



پيكوفايلپرشين گيگ


دانلود اهنگ اي غم من از داريوش

۵۶۱ بازديد

اي غم من مونس من شبها درازه
سوزم از اين غم چه كنم كه چاره سازه
گريه تو خنده تو پر از نيازه
اين دل غم ديده من در سوز و سازه
سرد وخموش دل من
نامهربون دل تو
تا كي بايد تنها باشه
اين دل ديوونه من
مثل يه رسواي كه دل آتش زده جان وتنم
من خونه اي سرد و خموشم
من مستم و من باده نوشم
بار غمت بر دل نشسته پيوند ياري ها گسسته
امشب چه گويم با دلم ديگر نميايي برم

امشب چه گويم با دلم ديگر نميايي برم



پيكوفايلپرشين گيگ


دانلود اهنگ جاودانگي از مازيار فلاحي

۷۲۹ بازديد

قطره بارونه دلم خلوت زندون دلم
ليلاي بي درياي من گريه مجنونه دلم

ابركبودمن تويي بودونبودمن تويي
مهرسجودمن تويي واي به روزگارمن

هواتويي نفس تويي لحظه پيش و پس تويي
عاشق درقفس منم اي دل بي قراره من

گريه منم ابرتويي دردمنم صبرتويي
بارش بي وقفه منم اي دل بيقرارمن

هدهدمن هدي من همدم باوفاي من
خبرببربه عشق من به عشق من خداي من

عاشق ديدارمنم محوپديدار تويي
خسته و بيمارمنم عشق تويي يارتويي

هواتويي نفس تويي لحظه پيش و پس تويي
عاشق درقفس منم اي دل بي قراره من

گريه منم ابرتويي دردمنم صبرتويي
بارش بي وقفه منم اي دل بيقرارمن




پيكوفايلپرشين گيگ


دانلود اهنگ شب تار از محمد اصفهاني

۶۴۶ بازديد
» شاعر: داريوش ارجمند
» آهنگ ساز: اميريل ارجمند
» تنظيم: كاميل يغمايي

ديگه از خستگيام خسته شدم خسته شدم
ديگه از بستگيام بسته شدمبسته شدم
ميزنم تيغ به بند بستگي
مگه آزاد بشم ز خستگي
مگه آزاد بشم ز خستگي

بسه تنهايي ديگه توي قفس
بسه اين قفس بدون همنفس
ديگه بسه تشنگي بدون آب
خوردن فريب و نيرنگ سراب
واسه هر كي دل من تنگ مي شه
تا ميفهمه دلش از سنگ ميشه
واسه هر كي دل من تنگ مي شه
تا ميفهمه دلش از سنگ ميشه

دوستي از رو زمين پاك شده
مردي و مردونگي خاك شده

هر كي فكر خودشه تو اين زمون
تو نخ آب يخ و گرمي نون
هر كي فكر خودشه تو اين زمون
تو نخ آب يخ و گرمي نون

بايد حرف دلمو گوش كنم
غمه دنيارو فرا موش كنم
دستمو بلند كنم به آسمون
خودمو رها كنم از اين و اون
دلمو جدا كنم از آدما
سينمو پر كنم از ياد خدا
دلمو جدا كنم از آدما
سينمو پر كنم از ياد خدا

ديگه بسه ديگه بسه انتظار
ابر رحمت به سر دنيا ببار
شب تار شب تار شب تار
آسمون! خورشيدو بردار و بيار
ديگه بسه ديگه بسه انتظار
ابر رحمت به سر دنيا ببار
شب تار شب تار شب تار
آسمون! خورشيدو بردار و بيار
ديگه بسه ديگه بسه انتظار
ابر رحمت به سر دنيا ببار
شب تار شب تار شب تار
آسمون! خورشيدو بردار و بيار



پيكوفايلپرشين گيگ


دانلود اهنگ چكاوك از داريوش

۶۷۳ بازديد

» شاعر: ايرج جنتي عطائي
» آهنگ ساز: فريد زولاند
» تنظيم: تيگران ساكيان



كـجــاي ايـن جــنـگـل شــب

پنهون مي شي خورشيدكم
پشـت كدوم ســد ســكـوت
پـر مـي كــشــي چــكـاوكم

چرا بـه من شك مي كني
مـن كـه مـنـــمبـراي تــو
لبـريـزم ازعـشــق تــو و
سـرشــارم از هــواي تــو

دسـت كدوم غزل بـدم
نـبــض دل عـاشـقـمـو
پشت كدوم بهانه باز
پنهون كنم هق هقـمو

گـريه نمي كنمنـــرو
آه نمي كـشـم بشين
حرف نمي زنـم بمـون
بغض نمي كنمببيـن

سفر نكن خورشيدكم
ترك نكن منونرو
نبودنت مرگه منه
راهييه اين سفر نشو
نزار كه عشق من وتو
اينجا به اخر برسه
بري تو و مرگ من از
رفتن تو سر برسه

گـريه نمي كنمنـــرو
آه نمي كـشـم بشين
حرف نمي زنـم بمـون
بغض نمي كنمببيـن

نـوازشــم كــن و بـبـيــن
عشق مي ريزه از صدام
صدام كــن و ببـين كه باز
غنچه مي دن تـرانه هام
اگر چه من به چـشـم تو
كمـمقـديمي امگمـم
آتشـفشـان عـشـقـمـو
دريـــايپــر تـلاطــمــم

گـريه نمي كنمنـــرو
آه نمي كـشـم بشين
حرف نمي زنـم بمـون
بغض نمي كنمببيـن




پيكوفايلپرشين گيگ


دانلود دكلمه اشعار لوركا با صداي شاملو

۷۹۸ بازديد

زخم و مرگ

در ساعت پنج عصر.

درست ساعت پنج عصر بود.

پسري پارچه‌ي سفيد را آورد

در ساعت پنج عصر

سبدي آهك، از پيش آماده

در ساعت پنج عصر

باقي همه مرگ بود و تنها مرگ

در ساعت پنج عصر

باد با خود برد تكه‌هاي پنبه را هر سوي

در ساعت پنج عصر

و زنگار، بذرِ نيكل و بذرِ بلور افشاند

در ساعت پنج عصر .

اينك ستيزِ يوز و كبوتر

در ساعت پنج عصر .

راني با شاخي مصيبت‌بار

در ساعت پنج عصر .

ناقوس‌هاي دود و زرنيخ

در ساعت پنج عصر .

كرناي سوگ و نوحه را آغاز كردند

در ساعت پنج عصر .

در هر كنار كوچه، دسته‌هاي خاموشي

در ساعت پنج عصر .

و گاو نر، تنها دلِ برپاي مانده

در ساعت پنج عصر .

چون برف خوي كرد و عرق بر تن نشستش

در ساعت پنج عصر .

چون يُد فروپوشيد يكسر سطح ميدان را

در ساعت پنج عصر .

مرگ در زخم‌هاي گرم بيضه كرد

در ساعت پنج عصر .

بي‌هيچ بيش و كم در ساعت پنج عصر.

تابوت چرخداري در حُكمِ بسترش

در ساعت پنج عصر .

نِي‌ها و استخوان‌ها در گوشش مي‌نوازند

در ساعت پنج عصر .

تازه گاوِ نر به سويش نعره برمي‌داشت

در ساعت پنج عصر .

كه اتاق از احتضار مرگ چون رنگين‌كماني بود

در ساعت پنج عصر .

قانقرايا مي‌رسيد از دور

در ساعت پنج عصر .

بوقِ زنبق در كشاله‌ي سبزِ ران

در ساعت پنج عصر .

زخم‌ها مي‌سوخت چون خورشيد

در ساعت پنج عصر .

و در هم خُرد كرد انبوهيِ مردم دريچه‌ها و درها را

در ساعت پنج عصر .

در ساعت پنج عصر .

آي، چه موحش پنج عصري بود !

ساعت پنج بود بر تمامي ساعت‌ها !

ساعت پنج بود در تاريكي شامگاه !

۲

خون منتشر

نمي‌خواهم ببينمش !

بگو به ماه بيايد

چراكه نمي‌خواهم

خونِ ايگناسيو را بر ماسه‌ها ببينم.

نمي‌خواهم ببينمش !

ماهِ چارتاق

نريانِ ابرهاي رام

و ميدانِ خاكي خيال

با بيدبُنانِ حاشيه‌اش.

نمي‌خواهم ببينمش !

خاطرم در آتش است.

ياسمن‌ها را فراخوانيد

با سپيدي كوچك‌شان !

نمي‌خواهم ببينمش !

ماده گاوِ جهان پير

به زبان غمينش

ليسه بر پوزه‌يي مي‌كشيد

آلوده‌ي خوني منتشر بر خاك،

و نره گاوانِ «گيساندو »

نيمي مرگ و نيمي سنگ

ماغ كشيدند آن‌سان كه دو قرن

خسته از پاي كشيدن بر خاك.

نه.

نمي‌خواهم ببينمش !

پله پله بَر مي‌شد ايگناسيو

همه‌ي مرگش بر دوش‌.

سپيده‌دمان را مي‌جست

و سپيده‌دمان نبود.

چهره‌ي واقعي خود را مي‌جست

و مجازش يكسر سرگردان كرد.

جسم زيباييِ خود را مي‌جست

رگِ بگشوده‌ي خود را يافت.

نه ! مگوييد، مگوييد

به تماشايش بنشينم.

من ندارم دلِ فواره‌ي جوشاني را ديدن

كه كنون اندك اندك

مي‌نشيند از پاي

و تواناييِ پروازش

اندك اندك

مي‌گريزد از تن.

فوراني كه چراغان كرده‌ست از خون

صُفّه‌هاي زيرين را در ميدان

و فروريخته است آن‌گاه

روي مخمل‌ها و چرم گروهي هيجان دوست.

چه كسي برمي‌دارد فرياد

كه فرود ارم سر ؟

ـ نه ! مگوييد، مگوييد

به تماشايش بنشينم.

آن زمان كاين سان ديد

شاخ‌ها را نزديك

پلك‌ها بر هم نفشرد.

مادران خوف

اما

سر برآوردند

وز دلِ جمع برآمد

به نواهاي نهان اين آهنگ

سوي ورزوهاي لاهوت

پاسدارانِ مهي بي‌رنگ:

در شهر سه‌ويل

شهزاده‌يي نبود

كه به همسنگيش كند تدبير،

نه دلي همچنو حقيقتجوي

نه چو شمشير او يكي شمشير.

زورِ بازوي حيرت‌آورِ او

شطّ غرنده‌يي ز شيران بود

و به مانند پيكري از سنگ

نقش تدبير او نمايان بود.

نغمه‌يي اَندُلسي

مي‌آراست

هاله‌يي زرين بر گِرد سرش.

خنده‌اش سُنبل رومي بود

و نمك بود

و فراست بود.

ورزابازي بزرگ در ميدان

كوه‌نشيني بي‌بديل در كوهستان.

چه خوشخوي با سنبله‌ها

چه سخت با مهميز !

چه مهربان با ژاله

چه چشمگير در هفته‌بازارها،

و با نيزه‌ي نهاييِ ظلمت چه رُعب‌انگيز !

اينك اما اوست

خفته‌ي خوابي نه بيداريش در دنبال

و خزه‌ها و گياهِ هرز

غنچه‌ي جمجمه‌اش را

به سرانگشتانِ اطمينان

مي‌شكوفانند.

و ترانه‌سازِ خونش باز مي‌آيد

مي‌سُرايد سرخوش از تالاب‌ها و از چمنزاران

مي‌غلتد به طول شاخ‌ها لرزان

در ميان ميغ بر خود مي‌تپد بي‌جان

از هزاران ضربت پاعاي ورزوها به خود پيچان

چون زباني تيره و طولاني و غمناك ـ

تا كنار رودبارانِ ستاره‌ها

باتلاق احتضاري در وجود آيد.

آه، ديوارِ سفيد اسپانيا !

آه، ورزاي سياهِ رنج !

آه، خونِ سختِ ايگانسيو !

آه، بلبل‌هاي رگ‌هايش !

نه.

نمي‌خواهم ببينمش !

نيست،

نه جامي

كه‌ش نگهدارد

نه پرستويي

كه‌ش بنوشد،

يخچه‌ي نوري

كه بكاهد التهابش را.

نه سرودي خوش و خرمني از گل.

نيست

نه بلوري

كه‌ش به سيمِ خام درپوشد.

نه !

نمي‌خواهم ببينمش !

۳

اين تخته‌بندِ تن

پيشانيِ‌ سختي‌ست سنگ كه رؤياها در آن مي‌نالند

بي‌آب‌ مواج و بي سروِ يخ‌زده.

گُرده‌يي‌ست سنگ، تا بار زمان را بكشد

و درختان اشكش را و نوارها و ستاره‌هايش را.

باران‌هاي تيره‌يي را ديده‌ام من دوان از پي موج‌ها

كه بازوان بلند بيخته‌ي خويش برافراشته بودند

تا به سنگ‌پاره‌ي پرتابي‌شان نرانند.

سنگ‌پاره‌يي كه اندام‌هاي‌شان را در هم مي‌شكند بي‌آن‌كه به خون‌شان آغشته كند.

چراكه سنگ، دانه‌ها و ابرها را گرد مي‌آورد

استخوان‌بندي چكاوك‌ها را و گُرگانِ سايه‌روشن را.

اما نه صدا برمي‌آورد، نه بلور و نه آتش،

اگر ميدان نباشد. ميدان و، تنها، ميدان‌هاي بي‌حصار.

و اينك ايگناسيوي مبارك‌زاد است بر سرِ سنگ.

همين و بس ! ـ چه پيش آمده است ؟ به چهره‌اش بنگريد:

مرگ به گوگردِ پريده‌رنگش فروپوشيده

رخسارِ مردگاوي مغموم بدو داده است.

كار از كار گذشته است ! باران به دهانش مي‌بارد،

هوا چون ديوانه‌يي سينه‌اش را گود وانهاده

و عشق، غرقه‌ي اشك‌هاي برف،

خود را بر قله‌ي گاوچر گرم مي‌كند.

چه مي‌گويند ؟ ـ سكوتي بويناك برآسوده است.

ماييم و، در برابر ما از خويش مي‌رود اين تخته‌بند تن

كه طرح آشكارِ بلبلان را داشت؛

و مي‌بينيمش كه از حفره‌هايي بي‌انتها پوشيده مي‌شود.

چه كسي كفن را مچاله مي‌كند ؟ آن‌چه مي‌گويند راست نيست.

اين‌جا نه كسي مي‌خواند نه كسي به كُنجي مي‌گريد

نه مهميزي زده مي‌شود نه ماري وحشت‌زده مي‌گريزد.

اين‌جا ديگر خواستار چيزي نيستم جز چشماني به فراخي گشوده

براي تماشاي اين تخته‌بند تن كه امكان آراميدنش نيست.

اين‌جا خواهانِ ديدار مرداني هستم كه آوازي سخت دارند.

مرداني كه هَيون را رام مي‌كنند و بر رودخانه‌ها ظفر مي‌يابند.

مرداني كه استخوان‌هاشان به صدا درمي‌آيد

و با دهان پُر از خورشيد و چخماق مي‌خوانند.

خواستارِ ديدار آنانم من، اين‌جا رو در روي سنگ،

در برابر اين پيكري كه عنان گسسته است.

مي‌خواهم تا به من نشان دهند راه رهايي كجاست

اين ناخدا را كه به مرگ پيوسته است.

مي‌خواهم مرا گريه‌يي آموزند، چنان چون رودي

با مهي لطيف و آبكناراني ژرف

تا پيكر ايگناسيو را با خود ببرد و از نظر پنهان شود

بي آن‌كه نفسِ مضاعف ورزوان را بازشنود.

تا از نظر پنهان شود در ميدانچه‌ي مدوّر ماه

كه با همه خُردي

جانور محزون بي‌حركتي باز مي‌نمايد.

تا از نظر پنهان شود در شبِ محروم از سرودِ ماهي‌ها

و در خارزارانِ سپيدِ دودِ منجمد.

نمي‌خواهم چهره‌اش را به دستمالي فروپوشند

تا به مرگي كه در اوست خو كند.

برو، ايگناسيو ! به هيابانگ شورانگيز حسرت مخور !

بخسب ! پرواز كن ! بيارام ! ـ دريا نيز مي‌ميرد.

۴

غايب از نظر

نه گاو نرت باز مي‌شناسد نه انجيربُن

نه اسبان نه مورچه‌گان خانه‌ات.

نه كودك بازت مي‌شناسد نه شب

چراكه تو ديگر مُرده‌اي.

نه صُلب سنگ بازت مي‌شناسد

نه اطلس سياهي كه در آن تجزيه مي‌شوي.

حتا خاطره‌ي خاموش تو نيز ديگر بازت نمي‌شناسد

چراكه تو ديگر مُرده‌اي.

چراكه تو ديگر مُرده‌اي

همچون تمامي مرده‌گان زمين.

همچون همه آن مرده‌گان كه فراموش مي‌شوند

زير پشته‌يي از آتشزنه‌هاي خاموش.

هيچ‌كس بازت نمي‌شناسد، نه. اما من تو را مي‌سرايم

براي بعدها مي‌سرايم چهره‌ي تو را لطف تو را

كمالِ پخته‌گيِ معرفتت را

اشتهاي تو را به مرگ و طعمِ دهان مرگ را

و اندوهي را كه در ژرفاي شادخوييِ تو بود.

زادنش به دير خواهد انجاميد ـ خود اگر زاده تواند شد ـ

آندلسي مردي چنين صافي، چنين سرشار از حوادث.

نجابتت را خواهم سرود با كلماتي كه مي‌مويند

و نسيمي اندوهگن را كه به زيتون‌زاران مي‌گذرد به خاطر مي‌آورم.


قسمت اول (رودفايل)

قسمت دوم (رودفايل)


دانلود اهنگ برو از ياس و ساسان

۹۰۰ بازديد

[ساسان]

منو عاشق نگات كردي چرا؟

چرا خواستي بشكنم با يك نگاه؟

كاري كردي بمونم به پاي تو

چجوري مي شه بهت بگم برو

..برو .. برو .. برو ... برو

..برو .. برو .. برو ..برو ..برو

آخه من خيلي كوچيكم پيش تو

خيلي كمترم از اون آتيش تو

دارم اذيت ميشم هر روز خوشكلم

پاتو بردار ديگه مرده اين دلم

..برو.. برو.. برو... برو

..برو.. برو.. برو..برو..برو

پاي معرفت نذار هر چي كه هست

مگه ميشه دلتو يه روز شكست؟

من بدم تو خوب خوبي مي دونم

گله اي نيست اگه دارم مي خونم

من گناهم اينه عاشقت شدم

خيلي ناراحتم از دست خودم

ما كه گفتيم تو از عشق ما سري

پس چرا بازم داري دل مي بري

..برو.. برو.. برو... برو

..برو.. برو.. برو..برو..برو


[ياس]

تپش قلب من واسه تو هست و بود

هنوزم دلم مي خواد ببرم دست تو موت

پس از ورود تو نفس ربوده شد ازم

تو بودي كه ازت سرودم

ولي رفتي تو دادي ترجيح اونو

تو بگو از چي تو ناراحتي از پيش من رفتي؟

يعني همه اونا تو مستي بود

كه مي گفتي تا آخرش با من هستي تو؟

هه

ما هم يك خدايي داريم اينو بدون

اگه تو قصد جدايي داري اينو بدون

ياس

هميشه نشسته چشم به رات

دلش تنگه واسه اون عشوه هات

هرچي خواستي تو گفتم چشم بيا

مي دونستم كي غرق ميشه كشتي ها

ولي جواب چي بود (هه)دستت درد نكنه

اميدوارم كه رغيب پستفطرت ندونه

[ساسان]

..برو.. برو.. برو... برو

......برو.. برو.. برو..برو..برو




پيكوفايلپرشين گيگ


دانلود اهنگ يه شاخه نيلوفر از محسن چاوشي

۵۵۱ بازديد
» ترانه سرا ( حسين صفا )» آهنگ ساز : ( محسن چاوشي )» تنظيم : ( محمد رضا آهاري )


زندم ... نفس ميكشم ...
زندم ... نفس ميكشم ...
زندم ... نفس ميكشم ...
زندم ... نفس ميكشم ...
زندم ... نفس ميكشم ...

بدون تو سنگم ، كنار تو ابرم
بذار تا گريه كنم ، سر اومده صبرم
نه گريه مونده برام ، نه خنده مونده برام
فقط يه كابوسٍ ، كشنده مونده برام

كسي كه هستيشو ، به وعده ها داده
يه بار بپرس چرا ، به اين روز افتاده
همش تو اين فكرم ، الان تو فكر چيه
كجاست؟ چيكار ميكنه؟ ، الان كنار كيه؟

بدون تو سنگم ، كنار تو ابرم
بذار تا گريه كنم ، سر اومده صبرم
اگه يه روز مردم ، بيا و گريه كنن و
يه شاخه نيلوفر ، بذار روي قبرم

بدون تو سنگم ، كنار تو ابرم
بذار تا گريه كنم ، سر اومده صبرم
نه گريه مونده برام ، نه خنده مونده برام
فقط يه كابوسٍ ، كشنده مونده برام

يه حس گيج و سمج ، هميشه همدممه
ميگن شكنجه بسه ، ميگم بازم كممه
نگات چرا چشمي ، به من نميدوزه
(آي)چرا براي دلم ، دلت نميسوزه

تو فكر و ذكر مني ، ولي ازم دوري
دلت نخواسته منو ، نگو كه مجبوري
تو فكر و ذكر مني ، ولي ازم دوري
دلت نخواسته منو ، نگو كه مجبوري

بدون تو سنگم ، كنار تو ابرم
بذار تا گريه كنم ، سر اومده صبرم
اگه يه روز مُردم ، بيا و گريه كن و
يه شاخه نيلوفر بذار روي قبرم

بدون تو سنگم ، كنار تو ابرم
بذار تا گريه كنم ، سر اومده صبرم

اگه يه روز مُردم ، بيا و گريه كن و
يه شاخه نيلوفر بذار روي قبرم

پيكوفايلپرشين گيگ


خنده هات خيلي قشنگه نميخوام بخندي با اون

۱,۰۴۱ بازديد
خداآآآآآآآآآآ خداآآآآآآآآآآ خداآآآآآآآآآآ خداآآآآآآآآآآ

يادمه يه روز يه جايي گفتي عاشقي عزيزم

گفتي كه بعدتو هرگز باسه هيچكي اشك نريزم

غريبه ي عزيزم دارم به پات ميسوزم چرا گذشتي ازمن رفتي سياه روزم

بيــــا بـــــرگــرد پيشـــم بيــــا برگرد پيشــــم كه بي تو من هيچم كه بي تو من هيچم



ساده قسم ميخوردم باسه چشاي نازت حالا ديگه گذشتم از اون همه نيازت

آره عاشقم عزيزم اينو تا ابد ميخونم ميدونم كه بي تو حتي يه نفس هم نمي تونم




خداآآآآآآآآآآ خداآآآآآآآآآآ خداآآآآآآآآآآ خداآآآآآآآآآآ

عزيزم بدون تو دنيا عذابه باسه من ميدوني كه بودنت يه جور نيازه باسه من

عزيزم از وقتي رفتي دارم از غصه ميميرم ميدونم برنميگردي تاكه دستاتو بگيرم

خنده هات خيلي قشنگه نميخوام بخندي با اون

 برام مونده يه مشت از همه ي خاطره هامون بيا برگرد عزيزم

بي تو باز اشك ميريزم اگه نباشي پيشم ميدوني ديونه ميشم



متن اختصاصي قديم موزيك

پيكوفايلپرشين گيگ


دانلود اهنگ يه يه از دي‌جي مريم

۱,۰۳۵ بازديد


ديگه حرفام نداره رنگي واسه تو من ميدونم
ميدونم
از آب چشمام بيهوده بارون ميباره خوب ميدونم
يه يه يه يه
ديگه باغ آرزوهام نداره رد و نشوني
نشوني
دل من تنها شده بي تو نداره يه همزبوني
همزبوني
همزبوني
يه يه يه
يه يه يه
اگه چشمات منو ميخواست پشت پلكات نمي موندم
ديگه اين ترانه هارو نمي ساختم نمي خوندم
بگو آخه واسه ايه چي پيشم نميايي خوبه من
خوبه من
مگه دوستم نداري منو نمي خواي خوب من
خوبه من
بگو آخه واسه ايه چي پيشم نميايي خوب من
مگه دوستم نداري منو نمي خواي خوب من
ديگه حرفام نداره رنگي واسه تو من ميدونم
ميدونم
از آب چشمام بيهوده بارون ميباره خوب ميدونم
يه يه يه يه
ديگه باغ آرزوهام نداره رد و نشوني
نشوني
دل من تنها شده بي تو نداره يه همزبوني
همزبوني
همزبوني
يه يه يه
يه يه يه
اگه چشمات منو ميخواست پشت پلكات نمي موندم
ديگه اين ترانه هارو نمي ساختم نمي خوندم
بگو آخه واسه ايه چي پيشم نميايي خوبه من
خوبه من
مگه دوستم نداري منو نمي خواي خوب من
خوبه من
بگو آخه واسه ايه چي پيشم نميايي خوبه من
مگه دوستم نداري منو نمي خواي خوب من
خوبه من
خوبه من


پيكوفايلپرشين گيگ